شاید داغترین شغل حوزه IT این روزها، ناشناختهترین آنها باشد: تحلیلگر کسبوکار. متخصصان تکنولوژی ممکن است رضایت چندانی از این شغل نداشته باشند. اما ۲۳ درصد مدیران IT شرکتکننده در نظرسنجی سایت Computerworld گفتهاند قصد دارند در چند ماه آینده تحلیلگران کسبوکار برای شرکتهای خود استخدام کنند که این تعداد افزایش ۱۳ درصدی را نسبت به نظرسنجی سال گذشته نشان میدهد.
در شرایطی که مشاغل عرصه تکنولوژی مانند مدیران پایگاه داده، برنامهنویسان و طراحان وب، هیچگاه کاهش نمییابند، اما عملکرد تحلیلگران کسبوکار بیش از پیش مورد توجه فروشگاههای IT و شرکتهای بزرگ قرار میگیرد. آلن هاکمن، مدیر تکنولوژی اطلاعات در شرکت بینالمللی تیکو میگوید «تحلیلگر کسبوکار یکی از مهمترین نقشها را در فضای تکنولوژی اطلاعات دارد.» هاکمن که ادعا دارد رواج نرمافزار به عنوان خدمات و کالاسازی تکنولوژی به طور کلی، باعث شده تحلیلگران کسبوکار اهمیت بیشتری پیدا کنند، میگوید ظهور شغل تحلیلگر کسبوکار منعکسکننده ایجاد تغییرات در دنیای IT است. او همچنین اشاره میکند «برای اجرای Salesforce.com به IT نیاز ندارید، بلکه مهم است که چگونه آن را بکار میگیریم، چگونه نیازهای خود را در کسبوکار برطرف میکنیم، چگونه مردم را به استفاده از آن تشویق میکنیم؟ اینها نقشهایی هستند که تحلیلگر کسبوکار به عهده میگیرد.»
تحلیلگران کسبوکار به جنبه تجاری کسبوکار کمک میکنند که نیازهای پروژه را ایجاد کنند، طرحها و سناریوهای آزمایشی بنویسند، پروژهها را مدیریت کنند، دانش فنی کافی را داشته باشند تا با طراحان همکاری کنند و دانش کسبوکار را وارد پروژههای IT کنند.
به گفته هاکمن، بخشهای IT میتواند از تحلیلگران و طراحان نرمافزار خوب تشکیل شود، اما بدون تحلیلهای کسبوکار خوب و بجا و یا حداقل قابل دسترس، با شکست مواجه میشود. «تحلیل کسبوکار جنبه مثبت و منفی یک بخش IT در شرکت است که با آن شروع شده و پایان مییابد.»
هاکمن میگوید با توجه به این موضوع، مدیران IT و دیگر مدیران این حوزه باید ذهنیت خود را در مورد تحلیلهای کسبوکار تغییر دهند. مارک مکدونالد، تحلیلگر موسسه گارتنر میگوید «در گذشته این دیدگاه وجود داشته که تحلیلگران افراد کمسن و سالی بودند که نتبرداری کرده، جزییات را مورد توجه قرار میدادند و فهرستی برای تامین مالی یک پروژه تهیه میکردند. اما اکنون تحلیلگر کسبوکار به فردی مهم و حلال مشکل تغییر یافته است.»
از گذشته تاکنون چه چیزی تغییر کرده است؟ مکدونالد به سه تحول عمده اشاره میکند:
• از آنجایی که انتظار میرود بخش IT به جنبه تجاری کسبوکارها کمک کند تا انواع تکنولوژیهای مختلف را برای حل چالشهای کسبوکار به هم پیوند دهند، سازمانها با مسایل پیچیدهتری مواجه شدهاند.
• کالاسازی و برونسپاری در بخش IT بیشتر شده و در این صورت، ارزش اصلی آن برای سازمان بیشتر تحلیلی است تا عملی. با ارزشی که به راحتی میتوان از تکنولوژی گرفت، IT اکنون نیاز دارد به کسبوکار نشان دهد که میتواند تکنولوژی را برای کاربردهای استراتژیکتر تقویت کند و در نتیجه نقش تحلیلگر کسبوکار پررنگتر میشود.
• تحلیلگران کسبوکار، بر خلاف دیگر بخشهای IT، به طور مستقیم به واحدهای کسبوکار ارجاع داده میشوند، حتی اگر همچنان به بخش IT گزارش بدهند. بنابراین، به گفته مکدونالد، تحلیلگران معمولا نخستین منبع تخصص IT در سازمان محسوب میشوند و انتظار میرود ارتباطات و مهارتهای اجتماعی لازم همراه با مسوولیت واگذار شده را داشته باشند.
هاکمن در نهایت به این نتیجه میرسد که تحلیلگران کسبوکار هم بازار کار خوبی دارند و هم امنیت شغلی که این امر در حوزه IT امروز غیرمعمول است. «شما نمیتوانید دانش، استراتژی و تفکر منتقدانه را با هم برونسپاری کنید.»
تحلیلگر کسبوکار خوب کیست؟
کدام کارمندان، با چه مشخصات و اعتباراتی بهترین گزینه برای نقش تحلیلگر کسبوکار هستند؟ شرکت کلوروکس، تولیدکننده کالاهای مصرفی، انتظار دارد تحلیلگران کسبوکار شرکت بتوانند به جنبه تجاری کسبوکار کمک کنند که نیازهای پروژه را ایجاد کند، طرحها و سناریوهای آزمایشی بنویسد، پروژهها را مدیریت کند، دانش فنی کافی را داشته باشد تا با طراحان همکاری کند و دانش کسبوکار را وارد پروژههای IT کند.
لیندا مارتینو، معاون تعهد کسبوکار و انتقال اپلیکیشن شرکت کلوروکس که ۳۰ تحلیلگر کسبوکار را در این شرکت مدیریت میکند، میگوید در شرکت آنها تحلیلگران به طور متداول از بخش تجاری میآیند و IT را میآموزند. این تحلیلگران تخصص و شناخت کافی از کسبوکار را دارند.
بسیاری از آنها «ابر کاربرانی» بودهاند که به راحتی از تکنولوژی استفاده میکردند و به تدریج به IT علاقمند شدند و درخواست کردند دانش کسبوکار آنها با مهارتهای فنی ترکیب شود. به گفته مارتینو، «آنها کارشناس میشوند و نقش خود را به هر آنچه شرکت تلاش میکند به دست آورد، متصل میکنند. بنابراین، رضایت شغلی کاملی در این بخش وجود دارد.»
مارتینو معتقد است وقتی پای تصمیمگیری در مورد تناسب سازمانی تحلیلگران به میان میآید، شرکتها باید تحلیلگران کسبوکار را در بخش IT بگمارند، حتی اگر بخش عمده زمان آنها با واحد تجاری بگذرد. یک دلیل انجام این کار این است که در بخش تجاری، مسیر شغلی چندانی برای آنها وجود ندارد. دلیل دیگر هم امنیت شغلی است.
او میگوید «اگر دیدید یک فرد متخصص در حوزه IT در بخش تجاری مشغول به کار است و شرکت شما مجبور به تعدیل نیرو میشود و یا به دنبال بهرهوری مفید است، با خود میگویید اینجا بخش حسابداری است و چرا یک متخصص IT را در این بخش نگه داشتهام؟»
هاکمن معتقد است این موضوع یا با عنوان مدیر IT یا مدیر بخش تجاری قابل حل است. او در قسمت خود در شرکت تیکو، شش تحلیلگر کسبوکار دارد. آنها عضو بخش IT هستند، اگرچه در بخش تجاری شرکت کار میکنند. هاکمن میگوید آنها وظیفه مدیران پروژه را دارند، قطب تماس برای حل مشکلات کسبوکار هستند و اغلب پروژه را اجرایی میکنند.
تنوع، آنچه تحلیلگران میخواهند
این نوع توصیف شغلی مورد پسند کرمیت اسمیت، تحلیلگر ارشد توسعه راهکار در شبکه بهداشت کاروندلت (Carondelet) است. اسمیت میگوید «اگر مجبور بودم به صورت انحصاری برنامهریزی کنم، شاید دیوانه میشدم. من دوست دارم چندین پروژه داشته باشم و روی آنها کار کنم و برای این کار به محرکی بیرونی نیاز دارم.»
اسمیت در مسیر شغلی خود دائم بین بخشهای IT و تجاری در رفتوآمد بوده است. او اکنون روی پروژهای کار میکند که قرار است دادههای ۱۰ ساله را به سیستم جدیدی منتقل کند. اما بخش مهمتر این است که اطمینان حاصل شود کارمندان مختلف حوزه بهداشت – اعم از مدیران، پرستاران و کارمندان بخش حسابداری – از این نوع سیستم استفاده میکنند.
اسمیت برای تحقق این هدف زمان صرف کرده تا مشخص کند این سیستم چگونه باید تنظیم شود تا بیشترین کارایی و اثرگذاری را داشته باشد. به عنوان مثال کلینیک دیابت کاروندلت، نیازهای ویژهای دارد و برخی از صفحههای ورودی آن منحصر به فرد است. اسمیت میگوید «گاهی اوقات میخواهیم مسایل را بیش از حد پیچیده کنیم، در حالی که فقط به پنج آیتم در یک صفحه یا نمودار نیاز داریم. تحلیلگر کسبوکار باید مطمئن باشد که اطلاعات درستی از کاربران میگیرد و میداند نیازهای آنها چیست.»
پرسپکتیو، آنچه تحلیلگران منتقل میکنند
ماتیو متکالف، مدیر IT شرکت ماریتا، با اینکه سازمان کوچکی با تنها سه پرسنل IT تمام وقت دارد، یک تحلیلگر کسبوکار تمام وقت استخدام کرده است. کمتر از یک سال پیش، متکالف آمی لوگان را از بخش تجاری سازمان که در آنجا کارهای مربوط به پشتیبانی فروش را انجام میداد، به بخش IT منتقل کرد.
لوگان در همکاری با واحدهای تجاری و شناخت مسایل مربوط به نرمافزارها عملکرد خوبی دارد.
او متخصص بخش IT نیست، اما افرادی که با او تعامل دارند، میدانند او در این بخش کار میکند. متکالف میگوید «دیگران او را کارمند بخش IT میدانند و گاهی از او سوالات تخصصی و فنی میپرسند. اما این نقش واقعی او نیست و من نمیخواهم یک متخصص IT را برای انجام تحلیل کسبوکار استخدام کنم.»
متخصصین IT نمیتوانند تحلیلگران کسبوکار خوبی باشند. مکدونالد میگوید بارها شاهد بوده که تحلیلگران کسبوکار از نقشهای زیرساختی و عملیاتی IT آمدهاند و مزایای فراوانی برای هر دو طرف وجود دارد.
تحلیلگران موثر کسبوکار، IT را به کسبوکار، مشکلات و تجزیه و تحلیلهای آن نزدیکتر میکنند. این تحلیلگران با افزودن تخصص بدون افزودن زیرساخت، به IT کمک میکنند. اگر مشارکت آنها به شیوه درستی بکار گرفته شود، IT میتواند ارزش خود را سریعتر و با اثر بیشتری منتقل کند.
به گفته مکدونالد، با در نظر گرفتن همه این مزایا، تعجبی ندارد هر دو طرف، تحلیلگر کسبوکار را شغل متداولی در حوزه IT بدانند.