ماسایوشی سان، میلیاردر سرمایهگذار سیلیکونولی است که دنیایی با کنترل هوش مصنوعی را در ذهن دارد. او شاید قدرتمندترین فرد سیلیکونولی باشد.
(( صبح یک روز آفتابی در سن کارلوس است و من در میان برنامهی زمانی فشرده با ماسایوشی سان دیدار میکنم. من به دعوت او با افرادی آشنا میشوم که در برنامهی سرمایهگذاری آتیاش بهنام Vision Fund شرکت میکنند. برنامهای که بهنوعی با هدف سرمایهگذاری در کل آینده اجرا میشود. سان، استاد تجارت و مذاکره، پس از چهار دهه تلاش برای ساختن غولی در صنعت مخابرات، دو سال پیش شرکت سرمایهگذاری خارقالعادهی خود ر اتأسیس کرد. هدف از تأسیس شرکت سرمایهگذاری، پشتیبانی از استارتاپهایی است که به عقیدهی سان، موج جدیدی از تحول دیجیتال را هدایت میکنند.
سان همهچیز را در راه سرمایهگذاری جدیدش قرار میداد. او از موفقیت، شرکت تحت مدیریت و حتی اعتبارش برای پیشبرد اهداف جدید استفاده میکند. شاید در نگاه اول همه از خود بپرسیم که هدف اصلی از چنین سرمایهگذاریهای عظیم چه چیزی میتواند باشد. قطعا ثروتمند بزرگی همچون سان، برنامههای روشنی برای فعالیتهای خود دارد و ما کاربران عادی باید تنها منتظر نتایج آن باشیم.
من ابتدا ساعت ۹ صبح با سان قرار داشتم. در هیاهوی برنامههای شلوغ او، ملاقات به ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر موکول شد. وقتی به دفتر اصلی ویژن فاند در بزرگراه ۱۰۱ کالیفرنیا رسیدم، از سادگی طراحی آن شگفتزده شدم. سان همیشه به هزینههای سنگین و نمایشهای پر زرقوبرق شهرت دارد. او در سال ۲۰۱۳ هزینهای بالغ بر ۱۱۷ میلیون دلار برای خرید خانهای در وودسایت خرج کرد که رکوردی در تاریخ آمریکا بود. درمقابل، دفتر ویژن فاند طراحی ساده شیشهای و بتنی داشت که در هر منطقهی حومهای در آمریکا بهراحتی دیده میشود.
بروکر در ادامه توضیحاتی دربارهی اتاق انتظار و تللاشش برای درک ساختار و کارهای درحال جریان در ویژن فاند میدهد. طراحی سادهی اتاق انتظار و نوشتههای نامفهوم اتاق کناری، توجهاش را جلب میکند، اما باز هم در نگاه اول نمیتواند درکی کلی از برنامههای شرکت بهدست بیاورد.
راجیو میسرا اولین فردی است که با بروکر دیدار میکند. او بهعنوام مدیرعامل شرکت ناظر بر ویژن فاند فعالیت میکند. میسرا با وجود سفر از لندن و خستگی زیاد از بروکر استقبال میکند. سان چنین تأثیری روی افرادش دارد که آنها را به تلاش هرچه بیشتر تشویق میکند. بههرحال زمان دیدار بروکر با ویژن فاند نیز یکی از شلوغترین زمانهای شرکت بود.
در زمان بازدید بروکر، ویژن فاند برنامههای سرمایهگذاری بزرگی در دست داشت. دور جذب سرمایهی یک میلیارد دلاری برای استارتاپ هندی Oyo 800میلیون دلار جذب سرمایه برای شرکتهای Compass و OpenDoor در حوزهی املاک و مستغلات و ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری در استارتاپ برزیلی تحویل غذای Loggi، برنامههای مهم ویژن فاند در آن زمان بودند. بهعلاوه سه میلیارد دلار جذب سرمایه برای استارتاپ چینی ByteDance نیز در جریان بود. استارتاپ مذکور، اپلیکیشنها و سرویسهای رسانهای متعددی همچومن TikTok را مدیریت میکند.
- صندوق سرمایهگذاری ویژن فاند بسیاری از رکوردهای دنیای فناوی را جابهجا کرد!!
سان در همان زمانیکه برنامههای جذب سرمایه برای استارتاپهای متعدد در جریان بود، برنامههای بسیار بزرگتر را نیز برای خود شرکت ویژن فاند در دست اجرا داشت. جذب سرمایهی ۱۰۰ میلیارد دلاری یکی از برنامهها بود و همچنین برنامههایی برای جذب سرمایهی ۴۵ میلیارد دلاری از شاهزادهی عربستانی، بن سلمان نیز در دستور کار قرار داشت. شایان ذکر است بن سلمان یکی از بزرگترین سرمایهگذارهای ویژن فاند محسوب میشود.
بروکر برای درک اولیه از فعالیتهای ویژن فاند، ابتدا با میسرا صحبت میکند. در توضیحات اولیه، بروکر متوجه میشود که ویژن فاند در ظاهر با هدف جذب سرمایه فعالیت میکند. در نگاهی اولیه به صحت چنین برداشتی پی میبریم. اعداد مورد نظر ویژن فاند واقعا قابلتوجه هستند. حداقل سرمایهگذاری آنها در استارتاپها ۱۰۰ میلیون دلار گزارش میشود و طبق آمار، از سال ۲۰۱۶ تاکنون ۷۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کردهاند.
سان، مدیر ۶۱ سالهی دنیای فناوری، علاوهبر ویژن فاند با روشها و ابزارهای دیگر نیز از استارتاپها حمایت میکند. بهبیاندیگر او از سافت بانک یا نامهای دیگر تحت مدیریتش نیز بهعنوان منبع سرمایهگذاری استفاده میکند. بهعنوان مثال او با ابزارهای مالی در دسترس خود، سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری در اوبر و WeWork انجام داد که هنوز هم ادامه دارد. بههرحال برنامههای مالی سان تاکنون توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. سرمایهگذاران خطرپذیر هم از برنامههای او متعجب میشوند.
سان سرمایهگذاری از دنیای شرق است که با ورود جدی به دنیای فناوری غربی، بسیاری از ساختارهای سرمایهگذاری را دگرگون کرد. تا پیش از ورود او، هرگونه سرمایهگذاری بیش از یک میلیارد دلار، همه را متعجب میکرد. اکنون او شرکتی دارد که با سرمایهگذاریهای عظیم، همه را به حضور جدیتر در دنیای آینده دعوت میکند. یک مدیر فعال در دنیای سرمایهگذاری خطرپذیر پیش از مراجعهی بروکر به ویژن فاند از او خواسته بود تا سوالی مهم از مدیران آنجا داشته باشد. سوالی که شاید ذهن همهی فعالان سیلیکونولی را به خود درگیری میکند: سرمایهگذاری بعدی سان در کجا خواهد بود؟
در پشت لایهی ظاهری ویژن فاند، داستان پیچیدهتری جریان دارد. سان میگوید کامپیوترها دنیا را بهتر از انسانها اداره میکنند. ری کورزول از اندیشمندان آیندهنگر دنیای معاصر، از اصطلاح تکینگی یا Singularity برای دورانی استفاده میکند که کامپیوترها کنترل همهچیز را در دست بگیرند. از نظر او تا سال ۲۰۴۰ شاهد چنین رخدادی
خواهیم بود. شاید ویژن فاند بتواند تأثیری بر این تاریخ داشته باشد. سان سرمایهگذاریهای عظیمی در حوزههای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین انجام میدهد تا شرکتهای فعال در حوزههای مذکور را به جلو براند. شرکتهایی که همهی عناصر مرتبط با زندگی ما را از بازار املاک گرفته تا تحویل غذا، تحت تأثیر قرار میدهند.
سان برای اولینبار ایدههای خود را در سال ۲۰۱۰ و در خلال یک جلسهی سرمایهگذاری مطرح کرد. او اسلایدهای متنوعی با تصاویر جذاب و قابلتوجه نشان داد که واکنشهای متعجب را بههمراه داشت. اسلایدهایی از تراشههایی که در مغز انسان کاشته میشوند، حیوانهایی که کپی میشوند و دست انسانی که به یک بازوی رباتیک، گل هدیه میدهد. بسیاری از مردم و کارشناسان، آیندهی تحت مدیریت ماشین را ترسناک و حتی ویرانکننده میدانند. درمقابل همهی آنها، سان قرار دارد که آیندهی رباتیک را سالمتر و شادتر تصور میکند.
سرمایهگذار بزرگ سیلیکونولی همواره به مردم میگوید که طرحی ۳۰۰ ساله در ذهن دارد. چنین تعریفی فراتر از ایدههای بلندپروازانه و سودمحور یک میلیاردر قرار میگیرد. او ابزارهای پیگیری چنین ایدههایی را دارد و ابزارهای او، روزبهروز به حقیقت نزدیکتر میشوند. او یکی از معدود افرادی محسوب میشود که توانایی تصمیمگیری با قدرت تأثیرگذاری بر تمامی مردم جهان را دارد. تأثیری که در حوزههای گوناگون فناوری و جامعه، تا دههها (اگر نگوییم قرنها) ادامه خواهد داشت.
همانطور که فیسبوک و گوگل نشان دادند، ماشینها ویژگیهای سازندههای خود را به ارث میبرند. الگوریتمها، نرمافزارها و شبکهها، همگی همان تعصب و پیشداوریهای انسانی را یدک میکشند. بههمیندلیل سان ترجیح میدهد تا روی افرادی شبیه به خود سرمایهگذاری کند. افراد مورد نظر او، حداقل باید شباهتهایی کلی با ایدههای خودش داشته باشند. درنتیجهی چنین رویکردی، قطعا ارزشهای سان بهمرور به ارزشهای همهی مردم تبدیل میشوند و مسیر به سوی دنیای تحت مدیریت ماشین، به ذهنهای ما دیکته خواهد شد.
در اینجا بار دیگر باید از خود بپرسیم که این ماشین عظیم به کدام سو حرکت میکند؟
داستان اصلی از میهمانی شامی شروع میشود که سان در یک شب تابستانی سال ۲۰۱۶ در قصر ۳۶ هزار متر مربعیاش واقع در وودساید برگزار کرد. میهمانی مجللی که قطعا اهدافی در مسیر سرمایهگذاریهای بزرگ آسیایی بلندپرواز داشت. در میان میهمانان، سیمون سگارز حضور داشت. او خبر نداشت که آن میهمانی، به یکی از مهمترین لحظات زندگیاش تبدیل خواهد شد. سگارز، مدیرعامل شرکت طراح پردازندهی Arm، تصور میکرد که در میهمانی سان بتواند قراردادی به نفع شرکتش پیدا کند. شاید او تصور میکرد سان از پردازندههای آرم در محصولات و سرویسهای مخابراتی تحت قرارداد با سافتبانک استفاده کند.
ران فیشر یکی از افرادی بود که در میز شام با سگارز همصحبت شد. او بهمدت ۳۰ سال مشاور اصلی سان بود و قطعا برای قراردادی مهم در میهمانی حضور داشت. سگارز بهیاد میآورد که صحبتها ابتدا دربارهی هوش مصنوعی و فناوریهای دیگر مرتبط با آینده جریان یافت. سپس سان وارد صحبت شد و آنها دربارهی ظرفیتهای پردازندههای آرم برای تبدیل کردن همهچیز (میز، صندلی، یخچال، خودرو، در، کلید و غیره) به عضوی از اینترنت، صحبت کردند. سان در بخشی از صحبتها به سگارز گفت: «اگر محدودیت پول وجود نداشته باشد، چه تعداد دستگاه میتوان با فناوری شما تولید کرد؟» سگارز بهعنوان مدیر یک شرکت سهامی عام هیچگاه چنین سوالی را نشنیده بود. فیشر به باید میآورد که به محض مطرح شدن سؤال، چشمها سگارز کاملا گرد شد.
چند روز پس از میهمانی مذکور، سگارز در دفتر خود نشسته بود که تماسی از توکیو دریافت کرد. سان پشت خط بود و تقاضای ملاقاتی سریع با سگارز و رئیس هیئتمدیرهی آرم، استوارت چمبرز را مطرح کرد. چمبرز در تعطیلاتی در ساحل ترکیه بهسر میبرد، اما سان نمیخواست منتظر بماند. او جتی شخصی برای سگارز ارسال کرد و از چمبرز هم خواست تا با قایق شخصیاش به ساحل شرقی مدیترانه برود.
داستانی که در بالا خواندیم، شبیه به صحنهای از فیلمهای جیمز باند تعریف میشود. سگارز پس از فرود هواپیمای شخصی توسط دو نیروی امنیتی همراهی شد و به رستورانی زیبا با نمایی به سمت اقیانوس رفت. رستورانی که بهصورت کامل توسط سان برای میهمانان رزرو شده بود. مدیرعامل آرم، دقایق و ساعتهای اولیهی دیدار را سورئال میداند.
سان در همان ابتدای ملاقات، به صراحت ایدهی خود را با مدیران آرم مطرح کرد. او شرکت را میخواست و برای پرداخت هزینه نیز آماده بود. پیشنهاد مدیر ژاپنی بهگونهای بود که از لحاظ سرعت و حجم سرمایهگذاری، همهی اهالی وال استریت را انگشت به دهان گذاشت. او ۳۲ میلیارد دلار برای تصاحب آرم پیشنهاد داد که ۴۳ درصد بیش از ارزش شرکت بود. میلیاردر ژاپنی در طول دو هفته قرارداد را به پایان رسید. تصویری از آن رویداد وجود دارد که سان را ایستاده در بندر مارماریس نشان میدهد. قایقها در پشت سان قرار دارند و در چهرهی او، شادی حاصل از قراردادی پرسود و موفق دیده میشود.
چشمانداز سان برای اتصال همهی عناصر جهان به اینترنت، قطعا به پول بیشتری نیاز دارد. او بههمیندلیل ویژن فاند را تأسیس کرد که صندوق سرمایهگذاری عربستانی Saudi Arabian Public Investment Fund بهعنوان اولین سرمایهگذار با هزینهای حدود ۴۵ میلیارد دلار به آن ملحق شد. اهمیت ورود سعودیها به ویژن فاند با نگاهی به ارقام سرمایهگذاری دنیای فناوری در آن سالها، بهوضوح روشن میشود.
کل صنعت سرمایهگذاری خطرپذیر بهصورت سالانه سرمایهی ۷۰ میلیارد دلاری تزریق میکند. درنتیجه ایدهای شرکتی که بهتنهایی ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کند، قطعا شگفتانگیز خواهد بود. حرکت سعودیها بهقدری اعتمادبهنفس سان را بالا برد که بهسرعت بهدنبال سرمایهگذارهای بعدی همچون اپل، کوالکام و فاکسکان رفت. پس از چند ماه، سرمایههای صندوق به ۹۳ میلیارد دلار رسید. سان در آن زمان دلیل تلاش برای جذب چنین سرمایهای را اینگونه بیان کرد:
فاز بعدی انقلاب اطلاعات در جریان است. ساختن کسبوکاری که بتواند انقلاب را ممکن کند، به سرمایهگذاریهای بیسابقهی عظیم و طولانیمدت نیاز دارد.
با جذب سرمایه در چنان ابعادی، سان آماده بود تا به تعریف بلومبرگ «رعد و برقی بزرگ به قبل سیلیکونولی» وارد کند.
بروکر در اکتبر ۲۰۱۸ بازدیدی از دفتر WeWork داشت. او به یاد میآورد که گروهی دانشآموز در آن روز در دفتر حضور داشتند. دانشآموزهایی که از مدرسهی ابتدایی زیرمجموعهی ویورک بهنام WeGrow به دفتر شرکت آمده بودند و میزی برای فروش محصولات خود دایر کردند. دانشآموزی ۶ یا هفت ساله به بروکر پیشنهاد خرید داده و محصولاتش را روی آیپد مخصوص فروش، به او نشان داد. بروکر که برای مطالعهی نحوی هزینه کردن سرمایههای ویژن فاند به ویورک رفته بود، خرید خود را به ساعت بازگشت موکول میکند، اما کودک نیز ناراحت نمیشود. چون خریداران متعددی برای محصولات او در دفتر حضور دارند.
بروکر دفتر ویورک را اینگونه توصیف میکند:
نور خورشید از پنجرههای بلند ساختمان واقع در خیابان ۱۸ غربی به داخل میتابد. طراحی باز ساختمان به من امکان میدهد که از بخش پذیرش، ستونهای منظم میزها را مشاهده کنم که اعضای ویورک پشت آنها با لپتاپهای خود مشغول هستند. در گوشهی انتهایی فضای کاری، دیواری شیشهای وجود دارد که آدام نیومن، مدیرعامل ویورک در پشت آن جلسهای را برگزار میکند.
فیشر که در هیئتمدیرهی ویورک هم حضور دارد، فرصتهای بیشماری را در آیندهی این شرکت میبیند. حتی سان اعتقاد دارد که ویورک به علیبابای بعدی در پورتفولیوی او تبدیل خواهد شد. او در سال ۲۰۰۰، سرمایهگذاری ۲۰ میلیون دلاری در شرکت تجارت الکترونیک چینی انجام داد که در آن سالها هنوز آیندهی روشنی نداشت. امروز ارزش بازار علیبابا به نزدیکی ۴۰۰ میلیارد دلار رسیده است.
ظرفیتهای ویورک زمانی روشن میشود که هوش مصنوعی و یادگیری ماشین را با محل کار افراد ترکیب کنیم. فضایی که اکثر مردم، سهم عمدهای از زمان بیدار بودن خود را در آن میگذرانند. بروکر در ادامهی بازدید خود به ملاقات مارک تنر، مدیر محصول ویورک میرود. او سیستم نرمافزاری اختصاصی شرکت را به بروکر نشان میدهد که برای مدیریت ۳۵۵ مرکز کاری آنها در سرتاسر جهان استفاده میشود.
بروکر در نگاه اول به نرمافزار مدیریتی ویورک متوجه ردگیری تمامی فعالیتهای خودش از زمان ورود به ساختمان میشود. حسگرهای بیشمار نصبشده در بخشهای گوناگون از میزها تا دیوار و غیره، همهی فعالیتهای او را ثبت کردهاند. چنین ردگیری، بخشی از مرحلهی آزمایشی نرمافزار محسوب میشود که با هدف بررسی حرکت و رفتارهای مردم در محل کار توسعه خواهد یافت. ماشینها دادههای باارزشی را از رفتارهای کارمندان استخراج میکنند که بعدها در همهی مراحل از طراحی محیط کار تا استخدام کارایی خواهد داشت.
بهعنوان نمونهای از کاربردهای نرمافزار کنترلی ویورک، میتوان به بررسی صفهای طولانی قوه در ساعات ابتدایی روز در دفتر اشاره کرد. مدیران با استفاده از همین دادهها، تصمیم به استخدام یک باریستای دیگر برای شرکت گرفتند. بهعلاوه حسگرها نشان میدهند که سالنهای کنفرانس بزرگ (با ظرفیت ۲۰ نفر) بهندرت پر میشوند و بههمین دلیل، برنامهای برای تغییر ابعاد فضاها در شرکت شروع شد. در پایان مدیران ویورک به بروکر اطمینان میدهند که هیچ اطلاعات خصوصی از کارمندان توسط حسگرها ضبط نمیشود.
تنر پس از نشان دادن کاراییهای نرمافزار در دفتر اصلی ویورک، نمایی از دفتر برلین را به بروکر نشان میدهد. نرمافزار موردنظر Field Lens نام دارد که در سال ۲۰۱۷ توسط ویورک خریداری شد. فیلد لنز به تیم ویورک امکان میدهد تا زیرساختهای ساختمان و تعمیر و نگهداری آن را تحت نظر داشته باشند. بروکر در جلسه با تنر میبیند که نرمافزار، جزئیات فراوانی را از ساختمان با فاصلهی هزاران کیلومتر آنطرفتر نشان میدهد. تنر حتی در جریان نشان دادن نرمافزار، متوجه مشکلی تأسیساتی در ساختمان برلین میشود.
در ادامهی جلسهی تنر با بروکر، مدیر ویورک نمایی از ۸۳ شهری را نشان میدهد که دفاتر شرکت در آنها فعالیت میکنند. مدیران با استفاده از این نقشه میتوانند هر یک از دفاتر سرتاسر جهان را با جزئیات بالا نظارت و بررسی کنند. دیوید فانو، مدیر رشد ویورک در مصاحبه با بروکر میگوید:
هر جسمی ظرفیت تبدیل شدن به یک کامپیوتر را دارد. وقتی دفتر کاری به عنصری کاملا متصل با چنین سطحی از هوشمندی تبدیل شود، دنیا چگونه خواهد بود؟
داستانهای بالا، همگی نشاندهندهی دلیل علاقهی سان به ویورک و سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری او هستند. تا میانهی ماه دسامبر گذشته، مبلغ سرمایهگذاری به ۸/۶۵ میلیارد دلار رسید و ارزش این شرکت نیز ۴۵ میلیارد دلار بود. در ماه ژانویهی سال جاری، سرمایهگذاری بزرگ دیگری به مبلغ دو میلیارد دلار از سوی سافت بانک انجام شد.
ویورک برای برآورده کردن انتظارات سان، با سرعت هرچه تمامتر هزینههای واریزی را خرج میکند تا نفوذ خود را هرچه بیشتر افزایش دهد. آنها از زمان سرمایهگذاری اولیهی سافت بانک (۱۵ ماه پیش) تعداد دفاتر خود را در سرتاسر جهان دوبرابر کردهاند. در ماههای گذشته، ۶ شرکت توسط ویورک خریداری شد و تعداد دیگری نیز هدف سرمایهگذاری بودند. آنها بهاندازهای فضای اداری در اختیار گرفتهاند که به بزرگترین مستأجر تجاری در نیویورک سیتی، واشنگتن دیسی و لندن تبدیل شدهاند. بهعلاوه هند و برزیل هم میزبان این شرکت بودهاند.
در سهماههی چهارم سال ۲۰۱۸، ویورک تصمیم گرفت تا ۱۰۰ هزار میز کاری دیگر به داراییهای خود اضافه کند. ازطرفی سافت بانک قصد دارد تا ۲۰ میلیارد دلار دیگر در شرکت سرمایهگذاری کند و احتمالا سرعت توسعهی آنها بیشتر هم خواهد شد.
سرعت رشد و سرمایهگذاریها، درآمد و ضررهای مالی ویورک را بهصورت همزمان افزایش داد. ویورک در ۹ ماههی اول سال ۲۰۱۸، خسارتی بالغ بر ۱/۲۲ میلیارد دلار متحمل شد، هرچند درآمد آنها به ۱/۲۵ میلیارد دلار رسید. بهعلاوه آنها ۱۸ میلیار دلار بدهی اجارهی فضای کاری دارند. آنها در بهار گذشته اوراق سرمایهگذاری را با هدف جذب سرمایه به بازار عرضه کردند. آژانسهای اجارهای ارزشی بسیار پایین برای این شرکت تخمین زدند و بهنوعی آن را بیارزش خواندند. درنتیجهی تحلیلها، ارزش اوراق در پنج روز اول افت ۱۰ درصدی را تجربه کرد که نشانهای از شک و تردید سرمایهگذارها بود.
جسی روزنتال، تحلیلگر کردیتسایتس سال گذشته دربارهی ویورک نوشت:
ما از موقعیت مالی و عملیاتی شرکت راضی نیستیم. داراییها و بدهیهای آنها همخوانی ندارد. با نگاهی به ویورک، آیندهای بهصورت فاجعه، هزینههای سرسامآور، مدل کسبوکاری نامطمئن املاک و مستغلات و مسیر نامشخص به سمت سوددهی را میبینیم.
رشد سریع و سرسامآور ویورک، چشمانداز مدیران آن نسبت به شرکت را نیز تعییر میدهد. آنها رشد سریع فیزیکی و فناوری داشتهاند و خود را بیش از یک شرکت املاک و مستغلات، یک پلتفرم فضایی میدانند که با هدف اتصال انسانها با ماشینهای هوشمند فعالیت میکند. در یکی از برنامههای داخلی شرکت در سال ۲۰۱۸، چشمانداز آنها بهصورت دایرههای متحدالمرکزی کشیده شد. در بزرگترین دایره، واحدهای کسبوکاری واقعی از مدرسه تا باشگاه ورزشی و رویدادهای زنده دیده میشوند. لایهی دوم، عناصر اساسی وجود انسان هستند. مواردی شامل زندگی، عشق، بازی، یادگیری و همکاری در این لایه قرار دارند. عناصری که محصولات باید آنها را کامل کنند. در داخلیترین دایره نیز با کلمهی «ما» روبهرو میشویم.
نیومن از آن دسته کارآفرینهایی محسوب میشود که همیشه دیدگاهی بلندپروزانه دارد. او زمانیکه تنها سه ساختمان داشت، در فکر گسترش به ۱۰۰ ساختمان بود. با سرمایهگذاریهای سان، چشماندازهای بلندمدت نیومن و تیمش نیز توسعه یافت. آنها توسعهای با سرعت خارقالعاده را تجربه کردند. آرتی مینسون، مدیر مالی ویورک میگوید نیومن و سان ارتباطی خاص با هم دارند. هر فردی که با این دو نفر آشنا باشد، میگوید که سان، جوانی خود را در نیومن میبیند؛ فردی با اشتیاق بالا که در بالاترین سرعت ممکن حرکت میکند.
افراد درگیر با ویورک اعتقاد دارند که منتورینگ سان، نقشی حیاتی در پیشرفت شرکت داشته است. فانو یکی از کارمندانی بود که در سال ۲۰۱۵ به شرکت ملحق شد. او میگوید سان طرز تفکر آنها را نسبت به شرکت و ساختارهای آن تغییر داد. از نظر او، ماسایوشی تلاش میکند تا هرگونه شباهت ویورک به یک شرکا املاک و مستغلات را از بین ببرد.
استفن هک، بنیانگذار و مدیرعامل استارتاپ هوش مصنوعی Nauto یکی از افراد بیشماری بود که تماسی ناگهانی از توکیو دریافت میکنند؛ تماسی با این مضمون: «ماسا میخواهد با شما ملاقات کند. آیا میتوانید خود را به یک پرواز روز بعد برسانید؟»
استارتاپ ناتو در حوزهی ساخت دوربینهای مجهز به هوش مصنوعی فعالیت میکند که در خودروهای خودران کاربرد دارند. هک در زمان دریافت تماس، یک جلسهی مهم هیئتمدیره داشت و نمیخواست آن را لغو کند. ازطرفی یکی از اعضای هیئتمدیره به او گفت: «مردم همهی زندگی خود تلاش میکنند تا دیداری با ماسا داشته باشند».
هر کارآفرینی که سرمایهای را از ویژن فاند دریافت میکند، درنهایت جلسهای با مدیر سافت بانک خواهد داشت. ۱۱ شریک ویژن فاند که در کالیفرنیا، لندن و توکیو حضور دارند، کارآفرین بعدی برای ملاقات هفتهای با سان را انتخاب میکنند. پیش از انتخاب نیز ماهها زمان به شناخت استارتاپ و بنیانگذارهایش اختصاص داده میشود.
جلسات کارآفرینها با سان عموما در یک اتاق کنفرانس بزرگ در برج شیدون سافت بانک در توکیو برگزار میشود؛ اتاق بزرگی که چشمانداز وسیعی از بندر توکیو و مناطق پس از آن دارد. اتاق جلسه و چشمانداز آن، نمادی از تفاوت سان با دیگر سرمایهگذارهای VC را نشان میدهد؛ نمادی از آیندهنگری و چشماندازهای او که قطعا فراتر از هر رقیب دیگر خواهد بود.
جفری هازنبولد، یکی از سرمایهگذارهای شریک در پروژه ویژن فاند است. او قبلا مدیر مالی استارتاپ عکاسیShutterfly بود و مسئولیت توسعهی برنامهای برای بهبود سرمایهگذاریها بر عهده دارد. هدف جفری، توسعهی سیستمی برای ردگیری استارتاپهای درحال ظهور است که احتمالا به صندوق سرمایهگذاری کمک میکند تا سرمایهگذاریهای بعدی را با سرعت و بازدهی بیشتر پیدا کند.
سان قدی کوتاه دارد و بهآرامی صحبت میکند. اطرافیان او شخصیتش را باهوش و فروتن و شوخطبع توصیف میکنند. زمانی تعدادی از دوستانش او را شبیه به شخصیت کارتونی چارلی براون معرفی میکردند. شخصیت شوخطبع سان باعث شد تا در پاسخ به همین شوخیها، عروسکی از سگ مشهور آن انیمیشن یعنی Snoopy روی میزش قرار دهد. او در یک مراسم سرمایهگذاری، خودش را «دهان گشاد» خوانده بود. در مثالی دیگر با تکیه بر علاقهاش به فیلمهای جنگ ستارگان، دیالوگی از آن فیلم را برای توضیح انتخاب سرمایهگذاریهایش مثال زد: «Yoda says, Listen to the Force»
مدیر قدرتمند ژاپنی در لباس پوشیدن هم آنچنان مقید نیست و همیشه کت و شلوار نمیپوشد. هک در ملاقات با سان او را در لباس جین و تیشرت دیده بود. خود هک اعتقاد دارد بنیانگذارهای جوان در لباس پوشیدن در ملاقات با سان حساسیت بالایی دارند. بههرحال امروز هک به مشاور خوبی درکنار سان بدل شده است و در بسیاری از ملاقاتهای معرفی استارتاپ در کنارش قرار میگیرد. او به یاد میآورد که در پایان ملاقات با سان، با هم دربارهی آرزوهایشان صحبت کردهاند!
اطرافیان سان میگویند که او در زمان صحبت با بنیانگذارهای استارتاپها، جلسات طوفان ذهنی، تدوین استراتژی و برنامهریزی برای نوآوری جدید، شادترین لحظات را تجربه میکند. مارسو کلار، مدیر عملیات سافت بانک و مدیرعامل سابق Sprint دربارهی عادتهای سان میگوید: «اگر ماسا میخواست همهی روز به کارهای موردعلاقهاش بپردازد، قطعا همیشه به ملاقات با کارآفرینها مشغول میشد».
سان در جریان ملاقات با کارآفرینها روی سودآوری پروژهها متمرکز نمیشود. او بیش از همه به سرعت حرکت و رشد شرکت میپردازد. چنین رویکردی، اثری هیپنوتیزمی روی مدیران پورتفولیوی سرمایهگذاری او دارد. بهعنوان مثال رابرت رفکین، مدیرعامل استارتاپ کامپس به یاد میآورد که سان در اولین دیدار به او گفته بود: «تنها دارایی شرکت در چشمانداز بلندپروازانهی بنیانگذار دیده میشود». سان سؤال مشهورش را نیز از رفکین پرسیده بود که اگر محدودیت مالی نداشته باشد، شرکتش به کجا خواهد رسید.
در مثالی دیگر از ملاقات با سان، سم زاید، مدیرعامل شرکت اشتراک خودروی Getaround میگوید که سان از او پرسیده است: «ما چگونه میتوانیم به شما کمک کنیم تا ۱۰۰ برابر بزرگتر شوید؟» جلسهی آنها با یکدیگر درنهایت به سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیون دلاری در استارتاپ ختم شد.
حتی استارتاپهای موفق نیز از ایدهپردازیها و انرژی مثبت سان استفاده کردهاند. دارا خسروشاهی، مدیرعامل اوبر دربارهی سان میگوید: «افرادی همچون ماسا میتوانند به دنیای ما شتاب دهند». شرکت او، بیشترین سرمایهاش را از ماسا دریافت میکند. خسروشاهی اعتقاد دارد پشتیبانی از سوی سان میتواند کلیدی حیاتی در تبدیل شدن اوبر به آمازون دنیای حملونقل باشد.
دیو گرانان، همبنیانگذار و مدیرعامل استارتاوپ Light بهار گذشته با سان در توکیو ملاقات کرد. استارتاپ او هم در حوزهی تولید دوربینهای سهبعدی فعالیت میکند که در خودروهای خودران کاربرد خواهند داشت (سان در استراتژی خاص خود، در چندین استارتاپ با یک دستهبندی مشترک سرمایهگذاری میکند و معتقد است چنین رویکردی به پیروزی نهایی ختم میشود).
سان در ملاقات با گرانان یکی از دوربینهایی که برای نمایش نمونهای اولیه در جلسه بود را بر میدارد. او لنز دوربینرا به سمت تصویری در اتاق میگیرد. در تصویر مذکور، طرحی از یک سامورایی متعلق به سالهای بسیار دور وجود دارد. او سپس دوربین را بدون هیچ توضیحی به گرانان بازگرداند. مدیرعامل لایت میگوید که بعدا نگاهی به آن قاب داشت و فرد موجود در آن را شناسایی کرد. تصویر مذکور، نقاشی از ساکاموتو ریوما بود. یک ماجراجوی رونین که مسیری پر پیچ و خم را به سمت هدایت انقلاب علیه فئودالهای دوران توکوگاوا طی کرد و درنهایت، دوران مدرن ژاپن را شروع کرد. او قهرمان کودکیهای سان است که دربارهاش میگوید:
هر روز صبح که به محل کار میآیم، این تصویر به من یادآوری میکند که تصمیمی درخورد شأن ریوما بگیرم. ریوما نقطهی شروع زندگی من بود.
سان کودکی فقیرانهای داشت و در جزیرهی دورافتادهی کیوشو در جنوب ژاپن بزرگ شد. خانوادهی او در دههی ۱۹۶۰ از کره به ژاپن مهاجرت کرده بودند. آنها در دورانی به ژاپن آمدند که نژادپرستی و دشمنی با خارجیها شایع بود. والدین او نامش را ماسایوشی گذاشتند که در ژاپنی بهمعنای عدالت ترجمه میشود. آنها امید داشتند که نامی با چنین معنی، با ناعدالتیهای موجود در جامعه که کرهایها را دزد، دروغگو و کلاهبردار نشان میداد، مقابله خواهد کرد. البته تصمیم آنها فایدهای نداشت و سان در مدرسه مورد آزار قرار میگرفت.
ارتباط سان با پدرش، شخصیت او را در ادامهی زندگی قدرتمندتر کرد. پدر او اعتقاد داشت فرزندش آیندهای پر از موفقیت و پیروزی دارد. سان یک بار در دوران مدرسه به پدرش، میتسونوری گفته بود که میخواهد در آینده معلم شود. میتسونوری که اکنون ۸۲ سال دارد، به پسرش گفته بود که معلمی، چشماندازی کوچک برای آینده خواهد بود. او به سان گفته بود: «من اعتقاد دارم که تو نابغه هستی. فقط هنوز سرنوشتت را نمیشناسی».
میتسونوری زمانی یک کافیشاپ راهاندازی کرده بود و از پسرش برای جذب مشتری کمک خواست. سان به او پیشنهاد داد تا قهوهی رایگان به مردم بدهد و ضرر قهوههای رایگان را با افزایش مشتریهای داخل فروشگاه جبران کند. همین استراتژی توسط میتسونوری اجرا شد و کافهاش بسیار سریع، مشتریان بیشماری را جذب کرد.
سان مدرک دانشگاهیاش را در رشتهی اقتصاد و علوم کامپیوتر از دانشگاه یوسی برکلی دریافت کرد. او در سال ۱۹۸۱ به ژاپن رفت و سافت بانک را تأسیس کرد. او در آن زمان تنها دو کارمند پارهوقت داشت و هیچ مشتری با شرکتش همکاری نمیکرد. سان در همین وضعیت برنامهای ۵۰ ساله برای شرکتی تدوین کرد که تنها نرمافزار میفروخت. فراموش نکنید که در آن سالها تعداد کمی از مردم کامپیوتر داشتند. تقریبا هیچ کسبوکاری حول نرمافزارها جریان نداشت. بههرحال این حقایق هیچ تأثیری در تصمیمهای سان نداشتند. او زمانی به دو نفر کارمندش گفت که تا پنج سال آینده ۷۵ میلیون دلار فروش خواهد داشت. آنها بلافاصله پس از شنیدن حرفهای سان، شرکت را ترک کردند!
مدیر بزرگ امروز دنیای فناوری، برای پیشرفتهای اولیه در کارش حتی نصیحتی را به کار گرفت که زمانی به پدرش داده بود. او مودمهای رایگان را در خیابان به مردم میداد تا برای شرکت نرمافزاریاش مشتری جذب کند. او در حرکتی دیگر در یک نمایشگاه الکترونیکی، بزرگترین غرفه را اجاره و همهی داراییاش را برای تبلیغات هزینه کرد. انواع بنرها و یادداشتها با تابلویی بزرگ که نوشته بود «انقلاب بعدی رخ داده است»، ابزارهای سان برای تبلیغ شرکتش بودند. تلاشهای او جمعیت زیادی را به سمت غرفهاش جذب کرد، اما باز هم فروشی رخ نداد.
هیچیک از شکستهای اولیه منجر به سرخوردگی سان نشدند. او در سالهای اول نتوانست مشتریهای زیادی جذب کند، اما در میانهی دههی ۱۹۹۰ بهقدری موفق شده بود که بهعنوان بزرگترین توزیعکنندهی نرمافزار در ژاپن شناخته میشد. او در همان زمان سهام شرکتش را بهصورت عمومی در بازار سهام ژاپن عرضه کرد.
سان پس از موفقیتهای اولیه در بازار ژاپن، مجذوب ظرفیتهای پدیدهی نوظهور آن سالها یعنی اینترنت و زادگاهش، ایالات متحدهی آمریکا شد. موفقیتهای اولیهی سافت بانک در سرمایهگذاری روی یاهو و E-Trade باعث شد تا برنامههای بعدی بهسرعت اجرا شوند. تا سال ۱۹۹۷، روزنامهی محلی سیلیکونولی، سافت بانک را بهعنوان بزرگترین سرمایهگذار اینترنت معرفی کرد.
یکی از سرمایهگذارهای خطرپذیر سافت بانک، صحبت جالبی دربارهی استراتژیهای این شرکت دارد. او در مصاحبه با فوربز گفته بود: «استراتژی ما بر این پایه است که ابتدا توجه همه را جلب کرده، سپس پول آنها را دریافت کنیم و درنهایت سهمی از کارهای آنها را در اختیار بگیریم.»
در ماه ژانویهی سال ۲۰۰۰ و دو ماه پیش از اوج گرفتن حباب دات کام، سان ادعا کرد که با بیش از ۱۰۰ سرمایهگذاری، هفت درصد از شرکتهای اینترنتی سهامی عام جهان را در اختیار دارد. او زمانی تعریف کرده بود که ثروتش هر هفته ۱۰ میلیارد دلار افزایش مییافت. سان به مدت سه روز ثروتمندتر از بیل گیتس بود.
سهام سافت بانک زمانی سقوط کرد که سرمایهگذارها، برنامههای قراردادی و سرمایهگذاریهای سان را زیر سؤال بردند. آنها بهطور ویژه دربارهی دلایل خرید یک بانک و وارد کردن بازار سهام نزدک به ژاپن، شک داشتند. افراد شکاک به استراتژیهای سان و حتی رقبای او اعتقاد داشتند حرکتهای مذکور بهترتیب با هدف بهبود سرمایهگذاری در استارتاپهای سان و همچنین تسهیل عرضهی عمومی آنها انجام شد.
سقوط بازارهای آمریکا ضربهی بزرگی را به سان و استارتاپهای دریافتکنندهی سرمایه وارد کرد. در ماه آوریل سال ۲۰۰۰، سهام استارتاپهای سودده سافت بانک مانند Buy.com، Webvan و حتی یاهو سقوط کرد. سان که امید زیادی به آینده داشت، حتی در مقابله با بحران دات کام سرمایهگذاریهای خود را افزایش داد. وال استریت ژورنال در ماه مارس سال ۲۰۰۱ گزارش داد که سافت بانک در بیش از ۶۰۰ شرکت اینترنتی سرمایهگذاری کرده است. باتوجهبه آمارها، سان تعداد سرمایهگذاریهای خود را در ۱۴ ماه، سهبرابر کرده بود. در همان دوران، سهام سافت بانک ۹۰ درصد سقوط داشت و ۷۰ میلیارد دلار از سرمایههای سان نابود شد.
با نگاهی به داستان بالا قطعا مانند مایکل رونن، همکار ۲۰ سالهی سان، به این نتیجه میرسیم که او از انسانهای عادی فراتر است. هر کسی که چنین تجربههای مالی داشته باشد، قطعا در رفتارهای بعدی خود با احتیاط بیشتری حرکت میکند، اما سان از همهی اطرافیان و رقبای خود شجاعتر به نظر میرسد. حتی زمانیکه امپراطوری سان در حال سقوط بود، او ۲۰ میلیون دلار در شرکت تجارت الکترونیکی سرمایهگذاری کرد که آیندهی مشخصی نداشت. او ۳۴ درصد از سهام علیبابا را با این پول خرید که ۱۴ سال بعد و با عرضهی عمومی سهام، ارزش آن به ۵۰ میلیارد دلار رسید.
ماسا در ماه نوامبر گذشته که گزارش درآمدی سافت بانک را به سرمایهگذارها ارائه میداد، از ظرفیتهای بالای هوش مصنوعی صحبت کرد. او به حاضران در جلسه گفت:
۲۰ سال پیش اینترنت ظهور کرد و امروز، هوش مصنوعی در آستانه شروع حرکت با قدرتی تمامعیار است.
جلسهی سال گذشته با سرمایهگذارها مانند همیشه در توکیو برگزار میشد و سان برای اثبات ادعاهایش دربارهی هوش مصنوعی، آمارهای متنوعی را برای حضار ارائه کرد. در پشت او، اسلایدی از شرکتهای متعدد نمایش داده میشد که ویژن فاند در آنها سرمایهگذاری کرده است. بسیاری از از آنها ارزشی بیش از یک میلیارد دلار داشتند که درنتیجه منجر به افزایش ثروت سافت بانک نیز میشدند. بهعنوان نمونهای از سودآوری سافت بانک در سرمایهگذاریها میتوان فروش سهام فلیپکارت به والمارت را مثال زد. آنها پس از فروش سهام در ماه می سال ۲۰۱۸، سود ۶۲ درصدی را تجربه کردند.
سان و همکارانش از استراتژی مشهوری در سرمایهگذاری استفاده میکنند که در زبان ژاپنی بهنام gun-senryaku شناخته میشود. در تعریف کلی، این عبارت به دستهای از پرندهها اشاره میکند که در فرمی منظم پرواز میکنند. خود سان از اصطلاح دستهی برترینها هم برای پورتفولیوی خود استفاده میکند. شرکتهای تحت سرمایهگذاری او، بهصورت مجموع حرکتی سریعتر و قدرتمندتر از زمانی دارند که بهصورت مجزا فعالیت میکردند. افرادی که در داخل شرکتهای سان فعال هستند، سرعت حرکت آنها را بسیار بیشتر از تصورات افراد بیرونی تفسیر میکنند.
ماسایوشی سان در تابستان گذشته از مدیر عملیات خود یعنی کلار درخواست کرد تا برنامهای داخلی با هدف افزایش تولید ارزش در شرکتها اجرا کند. هدف نهایی، افزایش دسترسی کارآفرینهای استارتاپهای داخل ویژن فاند به منابع بینالمللی و شرکای جهانی سافت بانک بود. کلار اکنون تیمی ۱۰۰ نفره برای اجرای برنامهی مذکور دارد که بهنام گروه عملیاتی سافت بانک شناخته میشوند. پیشبینی میشود که تعداد اعضای گروه تا سال آینده به ۲۵۰ نفر برسد.
یکی از عناصر اصلی برنامهی خلق ارزش سافت بانک در اتصال شرکتها با هدف کمک به رشد یکدیگر خلاصه میشود. سان میهمانیهای متعددی برگزار کرده و در آنها افراد را با یکدیگر آشنا میکند تا از خدمات هم استفاده کنند. همین استراتژی در برنامههای دههی ۱۹۹۰ او هم دیده میشود. بهعنوان مثال شرکتهای کامپس و اوبر، فضای کاری خود را از ویورک اجاره میکنند. در نمونهای دیگر، شرکت Mapbox که در حوزهی مسیریابی بهکمک هوش مصنوعی فعالیت میکند، پاییز گذشته با اوبر قرارداد همکاری امضا کرد. استارتاپ نانو نیز ملاقاتی با مدیران GM Cruise داشت که منجر به همکاریهایی در آینده میشود. جیام کروز، شرکت تولیدکنندهی نرمافزارهای خودروی خودران است که بهار گذشته سرمایهای بالغ بر ۲/۲۵ میلیارد دلار از سافت بانک دریافت کرد.
برنامههای سان و معرفی استارتاپها به یکدیگر، به بنیانگذارها کمک میکند تا خود را عضوی از یک هدف بزرگتر ببینند. استفان هک، مدیرعامل ناتو دربارهی همین ارتباطها میگوید: «مفهوم خانواده همیشه موفق میشود. یک حس اعتماد بین همهی ما وجود دارد و حس میکنیم که همگی به سمت چشماندازی مشترک حرکت میکنیم».
مدیرعامل سافت بانک، پاییز گذشته میهمانی شامی در خانهی خود برگزار کرد که تیم سرمایهگذارهای ارشدش در آن حضور داشتند. گروه سرمایهگذارها در آن میهمانی دربارهی آیندهی شرکت بحث و گفتوگو کردند. سان در گفتوگو با میهمانان از جدیدترین ملاقات خود با شرکتهای آسیایی صحبت کرد که بهدنبال راههایی برای پیادهسازی هوش مصنوعی در کسبوکار خود بودند.
صحبتهای سان دربارهی ظرفیتهای هوش مصنوعی در میهمانی با سرمایهگذارهای ارشد به نقاط جالبی رسید. او از دلایل خود برای اعتقاد به هوش مصنوعی صحبت کرد که منجر به بحثی جذاب میان سرمایهگذارهای دیگر شد. صحبتهای آنها با جدیت دربارهی هوش مصنوعی ادامه داشت و این سؤال را ایجاد میکرد که هدف بعدی گروه بزرگ ثروتمندان دنیا فناوری، کجا خواهد بود؟
برخی اوقات، جهان هستی به سمتی حرکت میکند که شاید موافق برنامههای ما نباشد. همزمان با میهمانی جذاب و بحثهای داغ سان و همکارانش پیرامون هوش مصنوعی، اتفاقی عجیب برای یکی از بزرگترین سرمایهگذارهای آنها افتاد. خبر قتل جمال خاشقچی در همان ساعات شام پخش شد. خبری که عوامل یکی از بزرگترین سرمایهگذارهای سافت بانک یعنی دولت سعودی را متهم به قتل آن خبرنگار میکرد.
خبر قتل خاشقچی، سان را به یک گرداب عظیم ژئوپولوتیکی وارد کرد. سهام سافت بانک سقوط شدیدی را تجربه کرد، چرا که سرمایهگذارها از ارتباط نزدیک شرکت با شاهزاده بن سلمان، واهمه داشتند. اکثر آژانسهای امنیتی بینالمللی از جمله CIA، بن سلمان را مسئول اصلی فرمان قتل خاشقچی میدانستند و این اخبار، اصلا برای سرمایهگذاران سافت بانک خوب نبود. یک ماه پیش از همهی این اتفاقات بود که بن سلمان پس از تأیید سرمایهگذاری ۴۵ میلیارد دلاری در ویژن فاند به بلومبرگ گفت: «بدون پشتیبانی دولت سعودی، ویژن فاند وجود خارجی نخواهد داشت».
با افزایش اخبار و گمانهزنیها پیرامون قتل خاشقچی، شرایط برای سان و شرکتش نیز بحرانیتر میشد. در آن زمان برخی از سرمایهگذارهای سیلیکونولی اعتقاد داشتند هر مدیرعاملی که سرمایهای از سافت بانک دریافت کند، خود را در معرض اعتراض شدید کارمندان قرار خواهد داد. از نظر آنها، هیچکس تمایل ندارد تا پول آغشته به خون دریافت کند. بسیاری از شرکتهای مجموعهی ویژن فاند نیز بهصورت عمومی سعی در فاصله گرفتن از دولت سعودی داشتند. بهعنوان مثال مدیرعامل کامپس، رفکین در بیانیهای گفت:
قتل خاشقچی رخدادی بسیار فجیع بود؛ چرا که آزادی و امنیت رسانه برای من اهمیت بسیار بالایی دارد.
در ادامهی واکنشها به رخداد قتل خبرنگار توسط نیروهای سعودی، خسروشاهی و سگارز، مدیران عامل اوبر و آرم نیز از شرکت در کنفرانس سرمایهگذاری ماه اکتبر در ریاض انصراف دادند. سان هم در رویداد شرکت نکرد، اما یکی از شرکای ویژن فاند در کنفرانس حضور داشت. البته سان در همان هفتهی برگزاری رویداد دیداری شخصی با بن سلمان در ریاض داشت. جزئیات جلسهی آنها مشخص نیست، اما بهاحتمال زیاد، مدیر ژاپنی در آن جلسه کمی اطمینان خاطر از سعودیها دریافت کرده بود.
در ماه نوامبر سال گذشته، سان از برنامهی ۱/۲ میلیارد دلاری برای نصب شبکهی خورشیدی در خارج از پایتخت عربستان سعودی خبر داد. او در بیانیهای با اشارهی زیرکانه به رخداد پیشآمده گفت:
با وجود وحشتناک بودن رخداد پیش آمده، ما نمیتوانیم به مردم سعودی پشت کنیم. ما به آنها کمک میکنیم تا جامعهی خود را متحول و مدرنتر کنند.
کارن ای یانگ، از محققان مؤسسهی علمی American Enterprise در تحلیل رفتارهای سان پس از فاجعهی پیشآمده میگوید که بن سلمان بهخوبی از هیاهوی پیشآمده بیرون آمد. او اعتقاد دارد هر فرد علاقهمند به کسبوکار در غرب آسیا نمیتواند سعودیها را نادیده بگیرد. یانگ میگوید: «سان یک فرد تاجر است. او نمیتواند به ۴۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری پشت کند».
شبکهی جهانی که سان در مدت چهار دهه فعالیت خود توسعه داد، بسیار عظیم است و برای او اهمیت بالایی دارد. شبکهی او شامل رهبران بزرگ دنیای کسبوکار از بیل گیتس و وارن بافت و جک ما تا رهبران سیاسی همچون ژی جینپینگ، ناهدرا مودی و دونالد ترامپ میشود. یکی از نزدیکان سان دربارهی شبکهی همکاری او میگوید: «باید همهی افرادی را به خاطر بسپارید که در مسیر رشد به شما کمک کردهاند. بهعلاوه باید به وفاداری همراهان در زمانهای سختی و خوشی، احترام بگذارید».
سان همهی تلاش خود را به کار میگیرد تا بقای ویژن فاند را بههمراه یا بدون پول سعودیها، تضمینشده نشان دهد. سافت بانک پاییز گذشته ۱۳ میلیارد دلار وام از بانکهای متعددی همچون گلدمن ساکس، میزوهو فایننشال، سومیتومو میتسوی فایننشال و دویچه بانک دریافت کرد.
پس از رخدادهای پیشآمده برای شرکای عربستانی و ترس شرکتها از سرمایهگذاریهای سافت بانک، سان باز هم سرعت خود را کاهش نداد و ثابت کرد که ویژن فاند با تمام قدرت به فعالیت ادامه میدهد. او از قراردادهای جدید سرمایهگذاری پردهبرداری کرد که نشاندهندهی پویا بودن اکوسیستم شرکتش هستند. از میان آنها میتوان به ۱/۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری در شرکت View سازندهی پنجرههای هوشمند، ۳۷۵ میلیون دلار سرمایهگذاری در شرکت Zume سازندهی رباتهای آشپز و سرمایهگذاری در ByteDance و اپلیکیشنهای اخبار و ویدئوی آن اشاره کرد.
راجیو میسرا در مصاحبهی ماه دسامبر خود با بروکر گفته بود که سرمایهگذاریهای فوق تنها شروع ماجرا هستند. طبق ادعای او ویژن فاند تصمیم دارد تا در چندین استارتاپ هوش مصنوعی دیگر هم سرمایهگذاری کند. آنها میخواهند پورتفولیوی خود را در آیندهی نزدیک از ۷۰ به ۱۲۵ شرکت گسترش دهند.
در دنیای کنونی، هیچکس بهتر از سان نمیتواند روی موج بعدی فناوری تأثیر بگذارد. نه جف بزوس و نه ایلان ماسک و مارک زاکربرگ، توانایی تأثیرگذاری بر این موج را ندارند. شاید آنها سرمایهی موردنیاز برای چنین تأثیرگذاری را داشته باشند، اما هیچکدام ترکیب بلندپروازی، تصور و خیال و نیرویی شبیه به سان ندارند.
شبکهی شرکتهایی که در ویژن فاند حضور دارند، درصورت موفقیت میتوانند بخشهای حیاتی از اقتصاد جهانی را تحت تأثیر قرار دهند. بازار ۲۲۸ تریلیون دلاری املاک و مستغلات، بازار ۵/۹ تریلیون دلاری حملونقل و بازار ۲۵ تریلیون دلاری صنعت خردهفروشی، همگی میتوانند تحت تأثیر دستاوردهای انقلابی استارتاپهای ویژن فاند قرار بگیرند. درنهایت ما نخواهیم توانست سرویسها و فناوریهای تحت پشتیبانی ویژن فاند را مانند کامپیوترها و گوشیهای هوشمند خاموش کنیم. آنها ذهنها و تفکرات مستقلی دارند و بهمعنای واقعی، «هوشمند» خواهند بود.
درنهایت، همهی ما میدانیم که ماسایوشی سان یک نیروی غیرقابل توقف نیست. فاکتورهای بسیار متعددی از سقوطهای اقتصادی و بحرانهای منطقهای تا قانونگذاریهای دولتی میتوانند بهترین برنامههای این مدیر ژاپنی را مختل کنند. همیشه نیز این امکان وجود دارد که او روی شرکتهای اشتباه سرمایهگذاری کند. البته او هیچگاه فرصت معطل شدن در شک و تردید را ندارد. همانطور که در زمان رونمایی از ویژن فاند گفته بود:
زمانهای خوب و بد همیشه وجود دارند، اما سافت بانک همواره در صحنه حضور خواهد داشت.